چرا بورس همچنان در حال از دست دادن ارتفاع است؟
بورس تهران از ابتدای هفته تحتتاثیر تلاطمهای شدید در منطقه ۱.۴۶درصد از ارتفاع خود را از دست داده است و درحالیکه ارزش معاملات خرد در آخرین روز معاملاتی هفته قبل در سطح ۴هزار میلیارد تومانی قرار داشت، اکنون با نزول ۶۰درصدی، به سطح یک هزار میلیارد تومان رسیده است و بخش چشمگیری از سرمایههای خرد در پی بروز مخاطرات بیرونی، راه خروج از سهام را در پیش گرفتهاند. بررسیها نشان میدهد مقارن با خروج سرمایهها از جریان معاملات سهام، تقاضا برای صندوقهای طلا افزایش یافته است.
در روزهای گذشته یکی از پرسشهای پرتکرار در میان اهالی بازار، چرایی روند نزولی بورس از ابتدای هفته بود. با توجه به اینکه بازارهای موازی به سرعت توانستند از واکنش اولیه به ترور حسن نصرالله عبور کنند، این پرسش از اهمیت بیشتری برخوردار است که چرا بورس همچنان در حال از دست دادن ارتفاع است و پول با قدرت زیاد در حال خارج شدن است؟ به نظر میرسد یکی از مهمترین عواملی که منجر به تداوم ریزش بورس شده، به اعمال محدودیت دامنه نوسان مرتبط است. محدودیت دامنه نوسان در بورس تهران باعث شده «معاملهگران روزانه» نتوانند وارد بازار شوند. تجربه نشان میدهد هرگاه بازار با محدودیتهای جدید در بخش دامنه نوسان مواجه میشود، معاملهگران کوتاهمدت از ورود به بازار منع میشوند. هر معامله خرید و فروش در حدود ۱.۵درصد هزینه کارمزد دارد؛ این در حالی است که سقف نوسان بازار در حدود ۲درصد است. بنابراین طبیعی است که سرمایهگذار دچار هراس معاملاتی شود. اما از آنجا که در بازارهایی همچون ارز و طلا خبری از اعمال محدودیت نیست، بازارهای مذکور بهسرعت میتوانند از هیجان اولیه فاصله بگیرند و منطقیتر رفتار کنند. تحمیل دامنه نوسان به بازار سهام شرایطی را به وجود آورده تا بعد از عبور چهارروزه از تنش ابتدایی همچنان سهامداران در حال فروش هستند و شاخص کل در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. اعمال محدودیت دامنه نوسان از سوی سیاستگذار بورسی، علاوه بر اینکه منجر به سردرگمی سرمایهگذاران شده، از سوی دیگر این مهم میتواند به بیاعتمادی بیشتر نیز دامن بزند. آنچه مسلم است بازار سهام با وجود تشدید محدودیت دامنه نوسان معمولا بهسرعت وارد فاز فروش و ریزش میشود. به این ترتیب تا زمانی که بر این استراتژی پافشاری شود، بازار نمیتواند به مسیر تعادلی بازگردد. بازار سهام از ابتدای سال توسط ریسکهای سیاسی احاطه شده است. همین امر سبب فرسایشی شدن روند نماگرهای سهامی شد. تعدد ریسکهای سیاسی و نقش منفی آن بر تالار سهام، با توجه به تکرار آن، به یکی از محرکهای منفی بورس تهران مبدل شده و نمیگذارد سرمایهگذاران با فراغ بال و آسودهخاطر وارد بازار شوند. در این میان به نظر میرسد تنها راه پشت سر گذاشتن این چالش، تدابیر جدی از سوی سیاستگذار بورسی است. نحوه مدیریت بازار در بزنگاههای حساس میتواند از فرسایشی شدن معاملات و سریال اصلاح قیمتها بکاهد. چنانکه گفته شد معمولا سهامداران خرد با افزایش ریسکهای سیستماتیک شروع به خروج از بازار میکنند؛ در این بین هر عاملی که منجر به ترس مضاعف معاملهگران شود در نهایت به خروج پول میانجامد.