پشت پرده نوسانات قیمت دلار و طلا

قیمت دلار و طلا که سال گذشته را با رکوردشکنی به پایان رساند، همچنان توجه سرمایهگذاران را به سمت خود جلب کرده است. با توجه به تقاضای موجود در بازار به نظر میرسد برخی بر این باورند که این بازارها همچنان جای رشد دارند.
با این حال اما برخی دیگر این گزاره را مطرح میکنند که این بازارها اشباع شدهاند و به زودی وارد فاز اصلاحی خواهند شد؛ بهویژه بازار سکه که با حباب بسیار بالا در حال معامله است. این رخداد البته ابتدای همین هفته در بازار طلا و سکه مشاهده شد اما ورود تقاضای جدید به بازار، از تداوم اصلاح جلوگیری کرد و قیمتها را دوباره در مسیر صعودی قرار داد.
اما دلیل این نوسانات چیست؟ امسال سال کدام بازار است و باید از کدام بازارها در سبد دارایی چید؟ اینها سوالاتیست که سجاد بوربور، کارشناس اقتصادی، در گفتوگو با تجارتنیوز به آنها پاسخ داده و در ادامه مشروح آن را میخوانید.
قیمت دلار بازار آزاد بیش از 50 درصد حباب دارد
*با توجه به نرخ فعلی دلار در بازار آزاد، دیدگاه شما درباره ارزش واقعی دلار در سال ۱۴۰۴ چیست؟
در حال حاضر دلار در بازار آزاد حدود 105 هزار تومان و سکه حدود 95 میلیون تومان معامله میشود. اما بر اساس محاسباتی که با توجه به حجم نقدینگی فعلی کشور (حدود ۱۰۵۰۰ هزار میلیارد تومان) و رشد اقتصادی حدود سه تا ۳.۵ درصد انجام شده، ارزش ذاتی دلار روی کاغذ حدود ۶۳ هزار تومان است. این یعنی دلار در بازار آزاد بیش از ۵۰ درصد حباب دارد!
*چه عواملی بیشترین تاثیر را بر قیمت دلار و طلا داشتهاند؟
بخشی از آن به عوامل ژئوپلیتیکی بازمیگردد. در سال ۱۴۰۳ اتفاقاتی نظیر تنش با پاکستان، درگیریهای اسرائیل و حماس و حزبالله، حملات موشکی متقابل میان ایران و اسرائیل، تغییرات سیاسی در سوریه، تحریمهای فزاینده، روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ایران رخ داد.
مجموعه این رخدادهای وحشتناک و عجیب باعث شد فعالان اقتصادی و اهالی بازار به این نتیجه برسند که دلار و طلا حرکت خواهند کرد. از همین رو افراد به سمت داراییهای امن مانند طلا و دلار حرکت کنند و این تقاضا منجر به رشد حباب در قیمتها شد. به این ترتیب دلار دچار حباب 50 درصدی، سکه دچار حباب 30 درصدی و طلای آبشده دچار حباب 10 درصدی شد.
اگر ایران امسال هم روزانه یک میلیون و 750 بشکه نفت بفروشد، سقف قیمت دلار تا پایان سال 95 هزار تومان است
*به نظر شما نقش فضای عمومی و سیاسی در شکلدهی به انتظارات بازار چیست؟ آیا میتوان با توجه به رفتار مردم از یک سو و تحولات سیاسی از سوی دیگر، چشمانداز روشنی برای بازارها در سال 1404 ترسیم کرد؟
این سوال را میتوان در قالب دو سناریو بررسی کرد؛ دو سناریو که البته جنگ در آن جایی ندارد. سناریوی اول این است که اوضاع سیاسی تغییری نکند و فضا خاکستری بماند؛ ایران بتواند همچنان روزانه یک میلیون و ۷۵۰ هزار بشکه نفت صادر کند. یعنی ترامپ نه تنها فشار حداکثری نداشته بلکه با ما مماشات کرده که بتوانیم مانند یک سال گذشته نفت بفروشیم.
در این حالت، کسری بودجه جدی نخواهیم داشت و نرخ رشد نقدینگی در حدود ۲۵ درصد خواهد بود. بنابراین نرخ دلار در پایان سال میتواند در محدوده ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان قرار گیرد. اما اگر زمانی میزان صادرات نفت ما زیر یک میلیون بشکه در روز قرار بگیرد، قیمت دلار نیز به تبع آن بالاتر خواهد رفت.
فشار حداکثری ترامپ بر ایران 1600 همت کسری بودجه به بار میآورد
سناریوی دوم، فشار حداکثری ترامپ است که فروش نفت ایران را به حدود یک میلیون بشکه در روز کاهش دهد؛ در قانون بودجه سال 1404 آمده است که ما امسال روزانه سه میلیون و 750 هزار بشکه نفت تولید میکنیم. حدود دو میلیون بشکه مصرف داخلی است که به پالایشگاهها میدهند. به این ترتیب یک میلیون و 750 هزار بشکه باقی میماند.
با فرض اینکه بودجه کشور ناترازی خاصی نخواهد داشت و کسری بودجه هم جبران خواهد شد، با پیشبینی اینکه ایران بتواند حداقل یک میلیون بشکه نفت به پالایشگاههای کوچک چین بفروشد، در نتیجه نسبت به بودجه روزی 750 هزار بشکه نفت عقب هستیم.
پیش بینی من این است که اگر تا پایان 2025 اتفاق خاصی نیفتد و قوی سیاهی به وجود نیاید، نفت وستتگزاس به حدود 50 دلار برسد. اما به طور خوشبینانه میگوییم نفت ایران را مثلا 60 دلار بخرند، ضرب در روزی 750 هزار بشکه، ضرب در 365 روز سال، حدود 16.5 میلیارد دلار کسری بودجه است! اگر دلار را در این فضا 100 هزار تومان در بازار آزاد در نظر بگیریم، حدود 1600 همت کسری بودجه خواهیم داشت!
در صورت تداوم فشار آمریکا، دولت مجبور میشود برای جبران کسری بودجه پول چاپ کند
*این کسری بودجه قرار است چگونه جبران شود؟
بخشی از این کسری بودجه از محل قربانی همیشگی یعنی بودجه عمرانی تامین میشود. در سال 1404 پیشبینی شده 1200 همت بودجه عمرانی باشد که احتمالا حدود 800 همت را برای تامین کسری بودجه برداشت خواهند کرد و تنها 400 همت برای بودجه عمرانی باقی میماند.
در سمت دیگر حتی با این برداشت هم، بالغ بر 800 همت دیگر کسری بودجه خواهیم داشت. آیا دولت میتواند برای جبران این کسری اوراق بفروشد؟ از نظر من خیر؛ زیرا دولت پیشبینی کرده اوراق زیادی بالغ بر 700 همت بفروشد که 2.5 برابر سال 1403 است.
پس دولت به اندازه کافی در بودجه 1404 انتشار اوراق تدارک دیده و به نظر من این 800 همت کسری بودجه را دیگر از محل اوراق جبران نخواهد کرد. به این ترتیب این 800 همت به طور مستقیم و غیرمستقیم باید از محل پایه پولی تامین شود.
کاهش فروش نفت ایران و رشد نقدینگی، دلار را تا پایان سال به 115 هزار تومان میرساند
چاپ 800 همت پول توسط بانک مرکزی در حال حاضر حدود 6300 همت نقدینگی خلق خواهد کرد. در حال حاضر نقدینگی کل کشور حدود 10500 همت است و حدود 63 درصد رشد نقدینگی را در سال 1404 تجربه خواهیم کرد. این در صورتی است که ما بتوانیم روزانه یک میلیون بشکه نفت صادر کنیم.
همچنین رشد اقتصادی را هم حدود سه درصد بگیریم، 60 درصد هم تورم خواهیم داشت و به این ترتیب ارزش واقعی دلار با این حساب تا پایان امسال 100 هزار تومان خواهد بود. اما آیا قیمت دلار میتواند بالاتر از این برود؟ بله؛ قیمت دلار در پایان سال 1404 میتواند تا 115 هزار تومان نوسان کند.
نرخ بهره کاملا فکرشده بالا رفت و سیاست به گونهای طراحی شد که پول سرد شود
*چرا دلار تا این میزان رشد کرد و بازار طلا و سکه را با خود بالا کشید؟
ما نگاه میکنیم و میبینیم که در حال حاضر و در ابتدای سال 1404 دلار 105 هزار تومان شده است. این در حالی است که پیشبینی کردیم قیمت دلار در پایان سال 115 هزار تومان خواهد شد. یعنی فقط 10 درصد جای رشد دارد؛ پس چگونه است که قیمت دلار به این سرعت به 104 و 105 هزار تومان رسید؟
من فکر میکنم این سیاستی بود که در دوره ترامپ و با توجه به چالشهای سیاسی که ما داریم دنبال شد. اگر قیمت ارز زیر ارزش ذاتی بود مانند دهه 80 یا سال 96 که اگر یادتان باشد رئیس وقت بانک مرکزی آقای سیف سکه را حراج کرد، همان زمان دلار چهار هزار تومان بود، اما ارزش واقعی آن روی کاغذ حدود 12 هزار تومان بود. یعنی دلار را سرکوب کرده بودند. آن زمان سکه را حراج کردند و هر چه به بازار تزریق میکردند، مردم میخریدند زیرا سکه در واقع مفت بود!
دلار سکه 12 هزار تومان بود اما در بازار چهار هزار تومان معامله میشد. اگر الآن هم قیمت ارز بالای ارزش ذاتی نمیرفت و اشباع خرید نمیشد، همان شرایط تکرار میشد. آن زمان ما در کشور رکود نداشتیم اما بازار آبستن حوادث سختی میشد، یعنی کوچکترین تحریم از سمت ترامپ یا دیگر کشورهای دنیا، اقتصاد ایران را متورم میکرد.
فکر میکنم نرخ بهره کاملا فکرشده بالا رفت و سیاست به گونهای طراحی شد که پول سرد شود. به بیان دیگر به جای اینکه پول در بازارها بچرخد، شبه پول میشود و وارد حسابهای بلندمدت میشود. به این ترتیب در سال 1404 هم سود بانکی بهترین گزینه است و بازار مترصد این است که تکلیف تحریمها روشن شود.
توافق ایران و آمریکا سقوط دلار را تا کانالهای 80 و 90 هزار تومانی، در پی خواهد داشت
*اگر بین ایران و آمریکا توافقی امضا شود، سرنوشت بازارها چه خواهد بود؟
اگر ما به تفاهمی حتی ضمنی با دولتهای غربی برسیم، دلار از همین جا سقوط میکند و به 80 الی 90 هزار تومان تا پایان سال خواهد رسید. در نتیجه بورس افت خواهد کرد و طلا و سکه هم افت و حباب خالی میکنند. مسکن هم رشد خاصی نخواهد داشت.
باز هم تاکید میکنم در صورت تداوم این سیاست از سوی بانک مرکزی، پول همچنان در سال 1404 سرد خواهد بود و به این ترتیب سود بانکی و اوراق در این سال جذابترین مقصد سرمایهگذاری است.
دلار در سال 1404 در برابر اوراق جذابیتی ندارد!
*با این وصف، دلار برای تحریک سایر بازارها قدرتی نخواهد داشت. چه بر سر بازارها میآید؟
در حال حاضر نرخ موثر سالانه اوراق حدود 35 درصد است. با این حجم اوراقی که منتشر میشود فکر میکنم که نرخ بهره اوراق در نیمه دوم سال به 40 درصد هم برسد.
اگر فرض کنیم دلار را در همین قیمت 104 هزار تومان بخریم و تا پایان سال نگه داریم با این امید که دلار 115 هزار تومان شود، حدودا 10 درصد سود کردهایم اما سود اوراق 40 درصد خواهد بود. به این ترتیب دلار در برابر اوراق اصلا جذاب نیست!
بازار طلا در سال جاری در برابر سود بانکی بازنده است
*وضعیت بازار طلا و سکه را چگونه ارزیابی میکنید؟
سیاستهای تعرفهای ترامپ در سال ۲۰۲۵ سیاستهای انبساطی را در اقتصاد آمریکا به سیاستهای انقباضی تبدیل میکند. این رویکرد باعث میشود نرخ بهره افزایش یابد و طلا در نیمه دوم سال 2025 افت کند.
به این ترتیب دو بازوی طلا و سکه داخلی یعنی قیمت دلار بازار آزاد و اونس جهانی طلا چشمانداز رشد چندانی ندارند؛ در نتیجه باز هم سود بانکی برنده است.
وضعیت عرضه خودرو و مسکن مناسب است اما سمت تقاضا توان ورود به بازار را ندارد
*آیا جذاب نبودن بازارهای ارز و طلا در سال جاری، به معنای کوچ پول به سمت بازارهای مسکن و خودرو خواهد بود؟
در بخش مسکن اگرچه عرضه کم است، اما به دلیل کاهش قدرت خرید، تقاضا نیز کاهش یافته و رشد دلاری آن بیش از توان جامعه و حقوق و دستمزد است.
بازار خودرو هم اگر در سالهای 99 و 1400 بیش از دلار رشد میکرد به دلیل تقاضای بالا در مقابل عرضه کم بود. در آن دوران که تحت تحریمهای جدی بودیم، نصف ظرفیت اسمی خودرو تولید میکردیم اما اکنون به ظرفیت اسمی رسیدهایم و از چین و کشورهای دیگر هم خودرو وارد میکنیم. به این ترتیب عرضه به اندازه کافی است اما تقاضا دیگر به اندازه کافی نیست. در نتیجه خودرو اندازه دلار هم رشد نمیکند. به این ترتیب، باز هم سود اوراق برنده است.
در واقع به دلیل افزایش تولید و واردات، عرضه کافی است، اما تقاضا کاهش یافته است. بنابراین بازدهی بازار مسکن و خودرو نیز در حد تورم یا کمتر از آن خواهد بود.
بنابر این نگاه ما این است که در سال 1404 بهترین گزینه از جهت سوددهی و ریسک، سود بانکی (بهره اوراق) است. اگر میخواهیم سبد دارایی بچینیم باید وزن سود بانکی و اوراق را در آن افزایش دهیم. اگر سناریوی دوم رخ دهد و جنگی نباشد، دلار 115 هزار تومان خواهد بود که در این صورت، هیچکدام از بازارها نیز جذاب نیستند غیر از سود بانکی.