چرا نرخ کرادفاندینگ ها برای بازار سرمایه مهم است؟
آخرین آمار طرحهای تامین مالی جمعی تا انتهای مهرماه سالجاری، نشان میدهد که برای ۷۸۴ طرح، حدود ۹۱۳۰میلیاردتومان تامین مالی جمعی انجام شدهاست که این رقم یک مقدار قابلتوجه محسوب میشود. با توجه به افزایش طرحهای تامین مالی و قرارگرفتن نرخهای آنها در سطوح بالا، بسیاری از فعالان بازار سرمایه، نرخهای آنها را دلیل عدماقبال به بازار سهام میدانند، درحالیکه این نرخها بیشتر از آنکه تعیینکننده نرخ در بازار باشند، از سایر متغیرهای اقتصادی مانند نرخ بهره اسمی و نرخ بهره حقیقی تاثیر میپذیرند و باید از نظر بازدهی جذابیت لازم را برای سرمایهگذاران داشته باشند. با توجه به ریسکهای متعددی که سرمایهگذار میپذیرد، مانند بازههای زمانی طولانی در دریافت سود، نرخهای تامین مالی جمعی یک نرخ منطقی محسوب میشوند.
علی بهشتیروی، کارشناس بازار سرمایه به متغیرهای اثرگذار در نرخ کرادفاندینگها اشاره کرد و گفت: در طرحهای تامین مالی جمعی، نرخ کرادفاندینگها و پروژههایی که به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود، باید از اوراقبهادار بادرآمد ثابت جذابتر باشد تا قابلیت رقابتپذیری بالاتری داشتهباشد. با توجه به تفاوت ریسکی که سرمایهگذار میپذیرد، در یک سبد، گزینههای تامین مالی جمعی مطرح میشود و سرمایهگذار از میان طرحهایی که پیشروی خود دارد، یک مورد را انتخاب میکند. نرخ ثابت سود سپردههای بانکی، نرخ اوراقی که در بازار سرمایه منتشر میشود مانند اوراق اخزا، صکوک، اجاره منفعت، اخزا و سایر صندوقهای سرمایهگذاری قابلمعامله در بازار سرمایه، بهطور طبیعی نرخهای رقیب تامین مالی جمعی محسوب میشوند و کسانی که یک پروژه را به سرمایهگذاران پیشنهاد میدهند، باید نرخهای جذابی داشته باشند تا قابلیت رقابتپذیری آنها افزایش پیدا کند.
وی افزود: طرحهای تامین مالی، بهعنوان یک پروژه یا طرح توسعه به سرمایهگذاران معرفی میشوند، بنابر این سرمایهپذیر به شرکتهای کرادفاندینگ یا تامین مالی جمعی مراجعه میکند و طرح خود را مطرح میکند تا در بازههای 6 ماهه یا یک ساله، نرخ سودی را که وعده دادهاست را به سرمایهگذاران بدهد. بهشتیروی ادامهداد: مسالهای که اکنون پیشروی بسیاری از سرمایهگذاران وجود دارد، این است که آیا طرحهای تامین مالی جمعی دارای ریسک هستند یا خیر و در صورتیکه ریسک دارند، ریسک آنها چقدر است؟
بسیاری از شرکتهایی که طرحهای تامین مالی خود را به سرمایهگذاران پیشنهاد میدهند، برای حفظ اعتبار خود، ضمانتنامههای بانکی را اخذ میکنند و در صورتیکه یک طرح تامین مالی جمعی دارای ضمانتنامه بانکی باشد، ریسک به حداقل میرسد و مشکلی از جهت نکول اصلسرمایه و سود بهوجود نخواهد آمد، اما طرحهای تامین مالی جمعی که ضمانتنامه بانکی ندارند، احتمال ریسک سرمایهگذاری در آن طرحها میتواند وجود داشتهباشد، اما بسیاری از سرمایهپذیران برای افزایش اعتبار خود و ادامهدادن مسیر تامین مالی و جلباعتماد سرمایهگذاران، از طرح مراقبت میکنند و سعی میکنند ریسک نکولی در مسیر عمل به وعدههای خود بهوجود نیاید. کارشناس بازار سرمایه در ادامه گفت: یک فرد بهعنوان فعال بازار سرمایه و سرمایهگذار، از افزایش، تنوع و تعدد ابزارها و محصولات مالی استقبال میکند، چراکه منجر به رقابتیترشدن فضا و افزایش شفافیت میشود و گزینههای روی میز سرمایهگذار را زیاد میکند و دست سرمایهگذار را برای تصمیمگیری محدود نمیکند.
بهشتیروی در پاسخ به انتقاد بسیاری از فعالان بازار سرمایه به نرخهای تامین مالی جمعی گفت: نرخ برخی اوراقبهادار با درآمد ثابت در برخی محصولات و ابزارهای مالی به 33 تا 35درصد رسیدهاست و بهطور طبیعی نرخ طرحهای تامین مالی جمعی در سطوح 40درصد قرار دارد. بسیاری از فعالان بازار سرمایه نسبت به نرخ بالای این طرحها انتقاد دارند و آن را مسبب ریزشهای بازار سرمایه میدانند، در صورتیکه این موضوع صحت ندارد، چراکه هدف طرحهای تامین مالی جمعی این است که در بازههای زمانی تعیینشده مانند 3 ماه، 6 ماه و... سود تعلق بگیرد و امکان خارجکردن سرمایه زودتر از موعد مقرر وجود ندارد، بنابراین با توجه به ریسکهایی که برای سرمایهگذار وجود دارد و تاخیر زمانی در دریافت سود، نرخهایی که سرمایهگذار دریافت میکند طبیعی و منطقی است.
وی افزود: برخی از فعالان میگویند که بهتر است بازار ثانویه طرحهای کرادفاندینگ هم فعال شود، بهنظر میرسد که لزومی به انجام این کار وجود نداشتهباشد. اتفاقا زمانی طرحهای تامین مالی جمعی جذاب هستند که طرحهای مختلف با ریسکهای متفاوت و مدلهای متعدد پیشروی سرمایهگذاران قرار بگیرد و آنها تصمیم بگیرند که سرمایه خود را به کدام طرح هدایت کنند. اگر قرار باشد این طرحها در بازار ثانویه عرضه شود، چه تفاوتی با معامله و خرید صندوقهای قابلمعامله دارد؟ کارشناس بازار سرمایه در مورد چالشهای طرحهای تامین مالی جمعی گفت: چالشها و محدودیتهای کرادفاندینگ شامل سقف و محدودشدن اشخاص حقیقی سرمایهگذار در هر طرح میشود. بهنظر میرسد با افزایش عمق این طرحها و شرایط تورمی که وجود دارد، این چالشها و محدودیتها هم حل شود و سقف تعداد سرمایهگذاران حقیقی در هر طرح هم بالا برود.
مهمترین چالشهای کرادفاندینگها
آرادپورکار، کارشناس بازار سرمایه در مورد کرادفاندینگها و نرخهای آنها ارزیابی خود را اینگونه بیان کرد و افزود: نرخهای طرحهای تامین مالی جمعی، ارتباط زیادی با نرخ بهره حقیقی دارد. لازم است این موضوع شفاف شود که در ادبیات بازارهای مالی و اقتصاد، دو نوع نرخ بهره وجود دارد؛ نرخ بهره اسمی و حقیقی. نرخ بهره اسمی توسط مراکز آماری نشانداده میشود اما در نرخ بهره حقیقی، تورم را هم محاسبه میکنند. وی افزود: سکوی تامین مالی جمعی، یک ارتباط مستقیم میان سرمایهپذیر و سرمایهگذار ایجاد میکند. بهنظر میرسد با توجه به نرخ بهره اسمی و نرخ بهره حقیقی درمیان بازارها، نرخی که در سکوی تامین مالی جمعی پیشنهاد میشود یک نرخ منطقی و با درنظرگرفتن این دو نرخ است، پس این دو مورد، یکی از مهمترین متغیرهایی است که باید درنظر گرفت. پورکار در ادامه گفت: طرحهای تامین مالی جمعی، ریسکهای خاص خود را دارند، اما مهمترین ریسکی که میتواند طرحهای تامین مالی را تهدید کند، ریسک نکول بودهاست.
شرکتهایی وجود داشتهاند که به دلایل مختلف نتوانستهاند اصلسرمایه و سود را پرداخت کنند، بنابراین مطالعه پروژه، ضمانتنامهها و جزئیات طرح و استعلام آنها از مراجع ذیربط از اهمیت بالایی برخوردار است که میتواند ریسک سرمایهگذار را کاهش دهد. وی افزود: عملکرد فرابورس در زمینه فراهمکردن محیط برای تامین مالی جمعی بد نبودهاست. یکی از چالشهای اصلی در طرحهای تامین مالی جمعی، عدمدسترسی به سرمایه در یک بازه مقرر است، بههمیندلیل اکنون فرابورس معاملات ثانویه اوراقهای کرادفاندینگ را برنامهریزی میکند. زمانیکه معاملات ثانویه این طرحها اجرایی شود، طرحهای تامین مالی جمعی نقدشوندهتر خواهدشد و چالش مذکور برطرف میشود.