۰۳/آذر/۱۴۰۳ ۰۶:۳۴ Saturday - 2024 23 November
۱۴۰۱/۱۲/۲۴ ۱۴:۲۳

پیش بینی بورس سال 1402

کد خبر: ۱۱۰۱
تیتر یک اقتصاد |
طی ماه‌های گذشته قیمت در بازارهای موازی به شدت بالا رفته است؛ بازارهای دلار، طلا، سکه و حتی مسکن حرکات صعودی زیادی داشته و بازدهی خوبی برای سرمایه‌گذاران خود به ارمغان آورده‌اند. در این میان بورس تنها بازاری بوده که نه تنها از رقبا که از تورم هم عقب مانده است! بر همین اساس برخی پیش بینی می‌کنند، سال 1402، سال بورس است و بازار سهام خود را به بازارهای دیگر می‌رساند. با این حال، بازار سهام برای تجربه رشد دوباره و جذب نقدینگی تازه نیازمند تامین برخی مقدمات است؛ یکی از مهمترین مقدمات ورود دوباره سرمایه‌گذاران به بورس نیز، اعتمادسازی و ترسیم چشم‌انداز واقع‌نگر برای مردم است. در بخش نخست با میثم فدایی، مدیرعامل سابق فرابورس که روز گذشته با عنوان «اثر دو گانه قیمت دلار بر شرکت های بورسی / فرمول نرخ خوراک باید اصلاح شود» منتشر شد، این مساله مورد بررسی قرار گرفت که رشد قیمت دلار و تغییرات نرخ‌های مختلف این ارز چه اثری بر بورس و ناشران خواهد داشت. در بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو که اکنون می‌خوانید، فدایی روند بازار در سال آینده و ملزومات رشد آن را بررسی کرده است.

پیش‌بینی پذیری اقتصاد؛ بهترین بسته حمایت از بورس!

طی سه سال گذشته همواره از بسته‌های حمایتی زیادی رونمایی شده و صف این بسته‌ها هم تمامی ندارند. اما بسیاری از مفاد این بسته‌ها یا اجرا نشده‌اند یا اثر مشخصی در بازار نداشته‌اند. وزیر اقتصاد نیز چندی پیش از بسته تازه حمایتی خبر داد! اما سوال اصلی این است که آیا بازار سرمایه به این دست از حمایت‌ها نیازمند است؟ به نظر شما بهترین شکل حمایت از بازار سرمایه چیست؟ اکنون بازار سرمایه به لحاظ متغیرهای بنیادین و عوامل محیطی اثرگذار، در شرایطی خوبی است و نیازمند بسته حمایتی نیست. بازار سرمایه، بازار انتظارات است! شما انتظار دارید که یک شرکت سال آینده چه سودی بسازد و یک سری متغیرها روی این انتظار اثرگذارند؛ متغیرهایی مثل نرخ ارز، نرخ بهره، مدل فروش محصولات در بورس‌های کالایی و مواردی از این دست. در واقع بسته‌ حمایتی که بتواند این متغیرها را مشخص و روند را شفاف کند بهترین بسته حمایتی است! این طرز تفکر حمایتی با این شیوه مرسوم از کجا آمده است؟ به هر حال کارشناسان وزارت اقتصاد هم با این متغیرهای اصلی اثرگذار آشنا هستند اما همچنان به سمت همین نوع حمایت‌ها تمایل دارند. آیا این حمایت‌ها بیشتر از یک دیدگاه اقتصادی نشات می‌گیرد یا سیاسی؟ این جنس بسته‌های حمایتی پس از سال 99 بیشتر باب شد؛ ما قبل از سال 99 چنین بسته‌های حمایتی نداشتیم. علت ایجاد این بسته‌ها هم این بود که در سال 99 مردم با روش‌های مختلفی به بازاری دعوت شدند که در آن زمان، از ابعاد مختلف آمادگی لازم برای پذیریش این نقدینگی را نداشت. این عدم آمادگی ابعاد فنی و نرم‌افزاری، سرویس‌دهی نهادهای مالی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری تا بحث قوانین و مقرارت را شامل می‌شد. مثلا در سال 99 یک عرضه اولیه با مدل افزایش سرمایه نداشتیم. یعنی جریان نقدینگی که به شرکت آمده است را داخل چرخه تولید و فعالیت شرکت ببریم تا صرف توسعه و رشد بنیادین شود. مردم زیادی سال 99 وارد بورس و در معاملات آن درگیر شدند. عمده معامله این افراد در 4 الی 5 ماه پایانی بود یعنی زمانی که بازار آخرین روزهای رشد خود را طی می‌کرد. سازمان بورس با انبوهی از درخواست‌ها و فشارهای اجتماعی روبه‌رو بود مبنی بر اینکه مردم وارد بورس شدند و ضرر کردند. مطالعات آماری آن زمان نشان می‌دهد که اغلب سرمایه‌های مردم کمتر از 50 میلیون تومان بود اما بالاخره همین رقم هم کل سرمایه فرد بود و روی آن زیان کرده بود. پس از آن مقطع تصمیم‌گیران خواستند با بسته‌های حمایتی مختلف، کمک کنند که روند بازار شکل بگیرد و البته برخی از این بسته‌ها هم خوب و موفق بود و توانست تا حدود زیادی کمک‌کننده باشد. برای مثال در بسته آبان‌ماه، بندی برای حمایت از پرتفوی سهام صندوق‌های فیکس اینکام (درآمد ثابت) انجام شد که اثرگذار بود.
خیلی از بسته‌هایی که در دو سال گذشته در بازار ارائه شد اما با رویکرد جبران سال 99 بود؛ اگر در این سال زمانی که زیرساخت فنی آماده نبود مردم به بورس دعوت نمی‌شدند و سهامداران حرفه‌ای در بازار معامله می‌کردند قطعا این مشکلات پیش نمی‌آمد. اما وقتی عموم مردم به صورت مستقیم درگیر شدند، این چالش‌ها هم ایجاد شد و مجبور بودند به تبع آن، بسته‌های حمایتی مختلفی ارائه دهند.

سال 99 تکرار می‌شود؟

آیا بازار سرمایه می‌تواند در شرایط فعلی، بدون حمایت دولتی، محل ورود دوباره نقدینگی باشد؟ بازار سرمایه چه به لحاظ ارزش روز دارایی‌ها و چه به لحاظ سودآوری در مرحله‌ای قرار دارد که نیازی به هیچ بسته‌ای برای حمایتی ندارد. بازار سرمایه مبنا و اساس اقتصاد شفاف هر کشوری است و وقتی در بازار سرمایه بتوانیم نخست شفافیت و سپس پیش‌بینی پذیری متغیرهای موثر را ایجاد کنیم شرکت‌ها قیمت‌های واقعی خود را کشف می‌کنند. اگر شرکت‌های بازار سرمایه در نرخ فروش محصول و تسعیر ارز شفافیت داشته باشند نیازی به هیج بسته حمایتی ندارند. از لحاظ نقدینگی موجود در جامعه هم بازاری که اکنون می‌تواند نقدینگی را به یک اثر مثبت در اقتصاد تبدیل کند بازار سرمایه است. سال 99 شاهد آن بودیم که تورم موتور بورس را به شدت داغ کرده بود؛ با توجه به تورم کنونی که با سرعتی بالاتر از آن مقطع حرکت می‌کند، آیا ممکن است رخدادهای سال 99 دوباره تکرار شود؟ اتفاقا دغدغه‌ای که ممکن است در سیاست‌گذاری کشور وجود داشته باشد این است که مبادا مجددا شرایط سال 99 تکرار شود؛ اما من به طور قطع و یقین عرض می‌کنم که زیرساخت‌های بازار سرمایه کشور نسبت به سال 99 بسیار بهبود یافته است. چه از لحاظ آموزش‌های تحلیلی که در بازار سرمایه رخ داده و چه از لحاظ زیرساخت های سرمایه‌گذاری غیرمستقیم، وضعیت بازار سرمایه بسیار تغییر کرده است. یکی از عوامل ایجاد کننده آن وضعیت در سال 99، کمبود ظرفیت صندوق‌های سرمایه‌گذاری بود. در صورتی که با تدابیر سازمان بورس اکنون بیش از 100 شرکت دارای مجوز سبدگردانی داریم در صورتی که در سال 99 چنین عددی وجود نداشت. همچنین دسترسی آنلاین و حضوری به صندوق‌های سرمایه‌گذاری بیشتر شده و در این مدت سواد تحلیلی مردم نیز بیشتر شده است. به نظر می‌رسد اگر کمی پیش‌بینی‌پذیری افزایش یابد و وضعیت متغیرهای بودجه شفاف و مشخص باشد، قطعا می‌توانیم از این فرصت برای اقتصاد کشور استفاده کنیم. یک سری اتفاقات بسیار خوب هم در بازار افتاده مانند مدل‎‌های عرضه اولیه مختلف یا افزایش سرمایه از محل سلب حق تقدم؛ در صورتی که ما در سال 99 اصلا این موارد را تجربه نکردیم. اینها باعث می‌شود که اگر یک بار دیگر آن جریان نقدینگی وارد بازار سرمایه شود، این بازار با استفاده از ابزارهای سرمایه‌گذاری غیرمستقیم و مدل‌های افزایش سرمایه بتواند جریان نقدینگی را وارد شرکت‌ها کند و از این فرصت استفاده شود.

سرمایه‌گذاری در بورس؛ نیازمند تحلیل و واقع‌نگری

رخدادهای سال 99 مردم را نسبت به بازار سرمایه به شدت بی‌اعتماد کرده است؛ آیا فکر می‌کنید اکنون بازار سرمایه این ظرفیت را دارد که اعتماد را به بازار برگرداند؟ تا کنون چندین بار بورس تهران شاهد سیکل‌های رشد بوده است. اتفاقی که سال 99 رخ داد و بی‌اعتمادی را ایجاد کرد این بود که طیف گسترده‌تری از مردم وارد بورس شدند. اما مشکلی که سال 99 در خود بازار سرمایه وجود داشت این بود که ابزار سرمایه‌گذاری غیرمستقیم، آموزش و تحلیلی در بازار سرمایه وجود نداشت و منابع هم وارد شرکت‌ها نمی‌شد. برای مثال در سال 99 یک سهمی 500 میلیارد تومان صف خرید بود و اگر این مبلغ برای توسعه و طرح‌های جدید وارد شرکت‌ می‌شد، اثر مثبتی می‌گذاشت و حباب ایجاد نمی‌شد.
  بازار سرمایه در حال حاضر از نظر ارزندگی به طور کلی مشکل خاصی ندارد و ارزنده است. ابزارها هم نسبت به سال 99 بسیار بهتر شده است. اگر کمی وضعیت پیش‌بینی پذیری شرکت‌ها درست شود و بودجه به صورت منصفانه‌تری بسته شود، قطعا می‌تواند وضعیت بازار سرمایه را بهبود ببخشد.  
ما باید با مردم شفاف صحبت کنیم. هیچ فردی نباید انتظار داشته باشد که در بازار سرمایه سود تضمینی کسب کند. در کل بازارهای سرمایه جهان چیزی به اسم تضمین سود وجود ندارد! مثلا در بورس آمریکا سهام علی‌بابا عرضه اولیه می‌شود و در سال نخست، تا 50 درصد هم می‌ریزد! کسی که وارد بازار سرمایه می‌شود باید این ریسک‌ها را قبول کند. از آن سمت هم مثلا سهم اپل است که طی چند سال رشد بسیار خوبی در بورس آمریکا داشته است. پس باید به مردم بگوییم که بازار سرمایه یک بازار نیازمند تحلیل است؛ بازاری که برای ورود به ان هم باید دانش کافی داشت و هم وقت کافی. در عین حال نباید انتظار یک بازار همواره رو به بالا داشت که در آن سهام همه شرکت‌ها به هر طریقی خریداری شود و رشد کند. این بازار، بازار ریسک و بازده است و متناسب با شرکت‌ها عمل می‌کند. خوشبختانه خیلی از سهم‌های بازار سرمایه ما، سهم‌های کامودیتی‌محور و سنتی است؛ یعنی به عنوان مثال، ما شرکت‌های استارتاپی زیادی نداریم در بازار سرمایه که بگوییم تحلیل سختی دارند. یا شرکت‌هایی که ریسک بالایی دارند مشخص و تابلوبندی شده‌اند. بنابراین باید اول مردم را آگاه کنیم؛ این مفهوم که فرد، سهمی را بدون تحلیل خریداری کند و انتظار داشته باشد که همواره رشد کند، در بازار سرمایه وجود ندارد. حتی سهام بنیادین هم به همین صورت است؛ ممکن است یک سهم روند رو به رشد داشته باشد یا روند آن نزولی باشد.  برخی از سهام به متغیرهای جهانی وابسته‌اند؛ مثلا اگر قیمت مس در جهان کاهش یابد، سهام متناظر آن هم اصولا باید در بازار کاهشی شود. یا اگر قیمت فولاد کاهش یا افزایش یابد، سهام متناظر آن متاثر می‌شود. پس باید این تصور را از بین ببریم که بازار سرمایه بازاری بدون ریسک با بازدهی خیلی خوب است. این تعریف درستی نیست. در عرضه‌های اولیه هم این تصور ایجاد شده بود که هر عرضه اولیه‌ای که بخرید دست کم 50 درصد سود دارد. در حالی که عرضه‌های اولیه در جهان به این شکل نیست؛ بنابراین، اعتماد به این معناست که در بازار سرمایه دستکاری انجام نشود، نظارت درستی روی معاملات باشد و متغیرهای اثرگذار هم پیش‌بینی پذیر باشند تا معامله‌گران بتوانند تحلیل کنند. به این ترتیب بازار سرمایه مستعد رشد است؛ اما آیا می‌توان گفت بازار از تمامی پتانسیل‌های خود استفاده کرده است؟ بازار سرمایه در حال حاضر فقط نیازمند یک مورد است که اقدامات خوبی درباره آن انجام شده است؛ آن هم بحث بازار دوطرفه و آپشن‌هاست. در بورس‌های دنیا، بازارها دوطرفه هستند یعنی معامله‌گران هم با بازار در حال رشد سود می‌کنند و هم در زمان کاهش قیمت سهام سود کسب می‌کنند. در حال حاضر در بازار سرمایه ما هم آپشن‌ها مسیر خوبی را طی کرده‌اند؛ الآن دیگر این گونه نیست که در موقعیت‌هایی که آپشن وجود دارد معامله‌گر فقط از افزایش قیمت‌ها سود کند بلکه با کاهش قیمت هم سود می‌کند. بنابراین اگر زیرساخت‌هایی مانند فروش استقراضی، short-selling و آپشن‌ها توسعه یابند، قطعا بازار سرمایه چه در روند صعودی و چه در روند نزولی، می‌تواند یک بازار خوب و پرسود باشد.

پیش بینی بورس سال 1402

با توجه به دو سناریوی تداوم تحریم‌ها و توافق احتمالی، پیش بینی شما از مسیر بورس در سال 1402 چیست؟ ادامه‌دار بودن تحریم‌ها تاثیر خیلی خاصی روی بازار سرمایه ندارد؛ چرا که شرکت‌های زیادی داریم که خارج از کشور هم راهکارهای دسترسی به ارز را پیدا کرده‌اند. البته بعضی مواقع، چالش‌هایی را در این زمینه‌ها داریم. اگر گشایش اقتصادی رخ دهد صنایعی مثل خودرو و بانک شرایط بسیار خوبی خواهند داشت و در صنایعی مثل پتروشیمی‌ها نیز هزینه‌های سربار فروش که به علت تحریم‌ها ایجاد شده،  از بین خواهد رفت. این موضوع روی مقدار فروش و روند انتقال ارز آنها تاثیر بسزایی خواهد داشت. در هر صورت پیش‌بینی می‌شود که بازار سرمایه در میان مدت و بلندمدت روند خوب و رو به بالایی داشته باشد!
گزارش خطا
ارسال نظرات